حرف و حديث هاي
چارشنبه
سوري
....
نظريه هاي مختلف
....
از جمله جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن
سوري » ، معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به
يادگار مانده است و در مورد جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به «
آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان
اشاره داشت . آتش نزد ايرانيان مظهر روشني ، پاكي ، طراوت ،
سازندگي ، زندگي ، سلامت و تندرستي و در نهايت بارزترين تجلي
خداوند در روي زمين است . ( هاشم رضي ، صص 145 و 148 )
مجموعه ي آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) آغاز
مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سر انجام خود مي رسد . (
بهرام فره وشي ، ص 43 )برخي را باور اين است كه با در نظر آوردن
واژه ي « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ عرب و سامي است ، پس «
چهارشنبه سوري » ارمغاني از سوي عربهاست ، چرا كه همانطور كه مي
دانيم ، در ايران قديم هر روزي نامي ويژه داشته است ( هرمزدروز ،
وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر
روز ، زامياد روز و … ) و نشاني از بخش بندي امروزين چهار هفته ايي
و نام هاي آنان به چشم نمي خورد .
اما مي بينيم كه در ميانه سده چهارم هجري ، از اين جشن و چگونگي بر
پايي و هنگام آن و نيز ديرينگي اش سخن به ميان است . برابر اين
آگاهي كه در كتاب تاريخ بخاراي ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي آمده ،
در زمان منصور پسر نوح از شاهان ساماني ، در ميانه سده چهارم هجري
، اين جشن با شكوهي تمام برقرار بوده و به نام « جشن سوري » ناميده
مي شده است .
چون در روز شماري تازيان ، چهارشنبه و شب آن نحس و نا مبارك به
شمار مي رفته شب چهارشنبه ي آخر سال را با « جشن سوري » به شادماني
پرداخته و بدين گونه مي كوشيدند تا نحسي و نا خجستگي چنين شب و
روزي را بر كنار كنند . همچنين جاحظ در كتاب خود با نام المحاسن و
الاضداد (ص 277 ) به نامباركي چهارشنبه نزد عربها اشاره مي كند .
منوچهري در اين روز مردمان را به شادماني مي خواند تا از نا خوبي و
بد يمني آن رها شوند . ( عبدالعظيم رضايي ، صص 119 –118 )
اما بر پايه ي پژوهش هاي انجام شده ، زمان باستاني « جشن سوري » را
مي توان در اين سه گاه باز جست : شب بيست و ششم از ماه اسفند ،
يعني در نخستين شب از پنجه ي كوچك ، يا در اولين شب پنجه ي بزرگ يا
پنجه ي وه كه پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز « جشن همسپهمديم
» ( آخرين گاهنبار سالانه ) و ديدگاه سوم ، آخرين شب سال است كه
ارجمندترين روز « جشن همسپهمديم » و جشن آفرينش انسان است . ( هاشم
رضي ، ص 149 ) .
افزون بر اين و بنا به سنتي كه براي برخي رويدادهاي بزرگ و جشن هاي
باستاني ، برابر نهادي اسلامي نيز بدست داده شده است ، آتش افروزي
و شادماني شب چهارشنبه ي آخر سال را برخي به قيام مختار ثقفي كه به
خونخواهي حسين ( ع ) و فرزندانش قيام كرده بود ، نسبت مي دهند : «
مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي
شهيدان كربلا قيام كرد ، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز
دهد و بر كفار بتازد ، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه ي خود آتش
روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد
مرسوم شد . » ( محمود روح الاميني ، ص 50 ) .
واژه « سوري » فارسي به معني « سرخ » مي باشد و چنان كه پيداست ،
به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « ميهماني » هم در
فارسي به كار رفته است . ( رضايي ، ص 122 ) . بر پا داشتن آتش در
اين روز نيز نوعي گرم كردن جهان و زودودن سرما و پژمردگي و بدي از
تن بوده است . در قديم جشن هاي آتش كاملا" حالت جادويي داشته و
بسيار بدوي بوده است . چگونگي اين جشن ، همساني و مانندگي هاي
فراواني به جشن سده دارد . ( مهرداد بهار ، ص 233 ) .
استاد پورداود ، پس از بزرگداشت اين جشن باستاني ، به موضوع ويژه
اي اشاره دارد و بر اين باور است كه رسم پريدن از روي آتش و خواندن
ترانه هايي همچون « سرخي تو از من ، زردي من از تو و … » از افزونه
هاي پسا – اسلامي است و از ديدگاهي ، بي احترامي به جايگاه ارجمند
آتش به شمار مي رود . ( ابراهيم پور داود ، ص 75 ) .
برخي رسوم « جشن سوري » به شمار ذيل است : بوته افروزي ، آب پاشي و
آب بازي ، فالگوش نشيني ، قاشق زني ، كوزه شكني ، فال كوزه ، آش
چهارشنبه سوري ، آجيل مشگل گشا ، شال اندازي ، شير سنگي ( توپ
مرواريد ) و … ( علي بلوك باشي ، صص 63 – 57 ، بهرام فره وشي ، صص
49-44 ) .
همچنين در مناطقي همچون شيراز ، كردستان و آذربايجان ، آداب و رسوم
ويژه و كهن تري وجود دارد . به طور مثال ، سفره حضرت خضر ( ع ) و
يا آب پاشي در سعديه كه ويژه شيراز است و يا سفره هاي خوراكي
رنگيني كه در كردستان و آذربايجان آماده ميشود و نيز مراسم آتش
افروزي و شادماني همگاني مردم . برخي را عقيده بر اين است كه « جشن
سوري » ( چهارشنبه سوري ) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر
درگذشتگان نيز پيوند و بستگي دارد . ( هاشم رضي ، صص 164-156 )
البته استاد مهرداد بهار با اين ايده ي فرجامين مخالفت مي ورزد . (
مهرداد بهار ، ص 234 )
سرانجام سخن آنكه ، اميد است اين روشني بخشي ها و آتش افروزيها ،
اخگري شود بر بيشه ي اندشه هاي پر طراوت مردمان خردمند ايراني تا
به پشتوانه فرهنگ پر بار و ارجمند خويش و به يادمان شادباش ها و
خشنودي هاي كهني كه همگي داراي بستري ديني ، اخلاقي و فرهنگي بوده
، خردمندانه و در روشنان پندار و گفتار وكردار نيك ، پاي كوبانه و
خرسند در راه راستي گام زنند .... از: حسين نجاري
منابع :
مهرداد بهار ( 1376 ) ، جستاري چند در فرهنگ ايران ، چاپ سوم ،
انتشارات فكر روز
بهرام فره وشي ( 1364 ) ، جهان فروري ، چاپ دوم ، انتشارات كاويان
،
هاشم رضي ( 1358 ) ، جشن سده ، چهارشنبه سوري ، چاپ اول ، سازمان
انتشارات فروهر ،
علي بلوك باشي ( 1380 ) ، نوروز ، جشن نوزايي طبيعت ، چاپ اول ،
دفتر پژوهشهاي فرهنگي ،
عبدالعظيم رضايي ( 1379 ) ، تاريخ نوروز و گاهشماري ايران ، چاپ
اول ، انتشارات در،
محمود روح الاميني ( 1376 ) ، آيين ها و جشن هاي كهن در ايران
امروز ، چاپ اول انتشارات آگه ،
ابراهيم پورداود ( 1343 ) ، آناهيتا ، به كوشش مرتضي گرجي ، چاپ
اول ، انتشارات اميركبير،